جایی برای شعرخوانی های من

داستانی از عزاداری های ما

از خیابان سبلان تا بیابان کربلا (قسمت پنجم)

پرونده قتل حسین طی مدت کوتاهی پس از سال 61 هجری ظاهرا بسته شد. آن هم با محکومیت یزید و اعوان و انصارش به عنوان عامرین و عاملین این جنایت و نیز بزرگان کوفه به جرم خیانت و پیمان شکنی و دیگرانی که با سکوت خود در برابر ظلم، همدست ظالم شده بودند...

اما یک نکته مهم و ریشه مطلب اینجاست:

اگر حسین را نه یک فرد خاص و قیامش را نه یک حادثه که یک جریان جاری در خط تاریخ فرض کنیم –از همان ابتدای پیداش تقابل هابیل و قابیل، آنگونه که شهید شریعتی تبیین می کرد- و عاشورا را نه یک روز "خاص" که زمانی "همواره و هنوز" و کربلا را نه یک "نقطه" از عراق که گستره ای به "وسعت زمین" بدانیم؛ در این صورت آیا باز هم میتوان این پرونده را مختومه اعلام کرد؟... قطعا پاسخ منفی است.

حال اگر بنا بر باور معروفی که می گوید: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، میدان این تقابل حق و باطل و عدل و بی عدالتی و کفر و ایمان را در همه جای تاریخ و همه جای جغرافیا گسترش دهیم و آن را همواره در حال وقوع و تکرار ببینیم و در کرسی قضاوت دادگاهی مستقل و معتبر بین المللی، قاضی منصف و خودساخته جسوری همچون عدالت الهی را بنشانیم؛ در آن صورت این پرونده چه صورتی به خود خواهد گرفت؟... آیا بازهم فقط شمر و یزید و ابن سعد و حرمله و حارث و بقیه جانیان و خائنان آن زمان و آن ماجرا مجرم بوده و امثال آنها در زمین ها و زمان های دیگر –از فردای عاشورا تا امروز- همگی تبرئه خواهند شد؟

از فردای عاشورا بگیرید و بیایید تا امروز، و از همه کسانی که در آن زمان و از فردای آن حادثه دست حسرت بر سر و اشک ندامت بر چشم، "یا لیتنی کنا معک" می گفتند؛ بگیرید و بیایید تا زمان حاضر –که بر روی خود می کوبیم و اشک ریزان، آرزو میکنیم که کاش در رکاب آن عزیز بودیم و ادعای نوکری حضرتش را فریاد می کنیم، فکر می کنید همه این آدم ها، یعنی همه آنها و همه ماها در چنین دادگاهی چه وضعیتی خواهیم داشت و چه سرنوشتی در انتظارمان خواهد بود؟ نام ما را در کدام یک از این سه ردیف متهمان قرار خواهند داد: 1- عامل جرم 2- شریک جرم 3- همراهی با جرم به دلیل سکوت در برابر جرم...

کلام آخر این که: متاسفانه باید همه این "اگر"ها را از آغاز این جملات حذف کنیم. قطعا همه روزهای روزگار از گذشته تا حال، زمان وقوع جرم است و همه جای این زمین مکان وقوع جرم و همه ما مجرم در وقوع جرم. هرچند جرم یکی سنگین و دیگری سنگین تر. و وجدان الهی قاضی این پرونده و آنچه را که تقدیر و سرنوشت یا جبر -جبر تاریخ یا جغرافی یا اجتماع یا... حتی ژن غالب- می نامیم، مامور اجرای احکام این پرونده است.

آیا آن چه ما میکشیم مجازات ما نیست؟

...اه انقد معطل کردم تا زنگ زدن. گوشی موبایلو از جیب در میارم... الو، بابا من هر چی میگردم این شیلنگو پیدا نمی کنم... همونجا از اون دورو برا یه تیکه بخرین... هان؟... نمیدونم از در و همسایه یی جایی... یه زحمت بکشین خودتون راست و ریستش کنین... شرمنده... من شاید یه کم دیر بیام... خدافظ...



ادامه دارد...






نظرات:


متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی