جایی برای شعرخوانی های من

درباره این وبلاگ

دوست داشتم یه جایی رو برای شعر خوانی های خودم درست کنم  که نهایتا اینجارو انتخاب کردم و امیدوارم بتونم اون جیزی رو که در نظر دارم، اینجا بهش برسم...
جایی برای شعر خوندن و البته نه برای شعر گفتن که من شاعر نیستم ولی با خوندن شعر شاعران کلی "حال" میکنم و دوست دارم دیگران رو هم تو این "حال" شریک کنم.
اینکه ممکنه منم بعضی موقعا چیزکی هم از گفته های خودمم -البته اگه پیش بیاد- بخونم که صد البته گذشته از اینکه این هم نشانی از "حال" منه، نشان هیچ ادعایی برای شعر سرودن و شاعری نیست؛ چرا که رسیدن به این قله هر چند آرزوی دیرین منه اما با این قدم های کوتاه و علیل من و این کوله پشتی انباشته از گندیده های این زمین پست، آرزویی دست نیافتنی ست. و من سالیانی ست که به این شکست تن داده ام...
اما زمان این تصمیم و پیدا کردن این مکان همزمان شد با روزهای بزرگداشت حماسه آفرینی های "اساطیری اثیری" از جنس اهالی عبای وحدت-ی که سیاوش گفت و فرهاد خواند و چه عالی گفته شد و چه عالیتر خوانده شد- در سرزمینی به نام "سرزمین رنج و آزمایش" (کربلا)... همینجا به نام آن خون های جاری در رگهای خدا از خدا میخواهم که آن دو آزاده را و همچنین هرآنکه را که نام آن "پیامدار و مردان" را آوازه بیشتر دهند، از زیبایی های خویش آکنده کناد. آمین
این همزمانی مرا بر آن داشت تا با یادی از پهلوان بزرگ آن حماسه
یعنی حسین پسر علی(که خجستگی آنان را باور دارم؛ که درود مادام بر آنان)، پیشانی این مکان را زینت دهم که میدانم نام او این کلبه را شایسته فراخی و نور می سازد. پس برای اولین دکلمه به یاد شعری از مرحوم آیت اله بهجتی (شفق) افتادم اما این نرم افزار این رایانه یاریم نکرد و ناچار آن را به روزهای آینده موکول کردم. اما نام حسین(ع) رهایم نمیکرد تا آنکه به این داستان -که اگر خدا بخواهد در برگ های بعدی این وبلاگ برایتان خواهم نوشت- دست یازیدم...
امیدوارم میزبانی من از شما شرمندگی مرا پی نیاورد. و هماره هوای حضور شما را در این سرای، گوارای کام ما باشد...

گزارش تخلف
بعدی