جایی برای شعرخوانی های من

داستانی از عزاداری های ما

از خیابان سبلان تا بیابان کربلا (قسمت چهارم)

اوژن یونسکو -نمایشنامه نویس معروف فرانسوی- در نمایشنامه "کرگدن" خیلی به خودش فشار آورده تا یه حرفی رو به دیگران برسونه. حرفشم نوعی تقابل و تبادل یا جابجایی دو چیز مثل حق و باطل یا خیر و شر یا نمیدونم قاعده و استثنا یا متن و حاشیه و چیزایی ازین قبیله...

ولی همین حرفو جبران خلیل جبران -شاعر فلسطینی- خیلی ساده تر و راحت تر و بدون ادا و اطوار روشنفکرانه  میگه، با شعری به این مضمون:

یک روز زشتی و زیبایی هر دو همراه هم به راهی می رفتند. به برکه ای رسیدند و جامه از تن به در آورده و درون آب شدند. سر و تن بشستند و در پایان، زشتی قبل از زیبایی از آب بیرون پرید و جامه زیبایی را به تن کرد و گریخت. و زیبایی از ترس برهنگی و رسوایی، ناچار از پوشیدن جامه زشتی شد. از پس آن حادثه، همگان این دو را به جای یکدیگر گرفته اند و هرگز کسی زیبایی واقعی را نشناخت...

تاریخ پر است از حوادث و آدم هایی که جامه های بدلی و عاریتی و یا مسروقه به تن کرده اند: به زور یا اجبار. و کجاست آن قدرت تمیز و تشخیص میان بد و خوب، حق و باطل و زشت و زیبا.

گاهی همه چیز کاملا وارونه می شود و هیچ کس و هیچ چیز در جای و جایگاه خویش نیست. حتی کلمات هم تهی از معنی واقعی شان، از بیان حقایق عاجز می مانند.

و درست از همین جاست که ناکامی ها و شوربختی های انسان آغاز می شود. یعنی دره ای عمیق میان فهم ما و واقعیت جدایی می اندازد:

عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم، وعسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم... (قرآن کریم)

عجبا، تا وقتی "زینب" با خطابه های محکم خود جامه زشت کفر و الحاد و "خروج بر دین"ی را که یزید با تبلیغاتش بر تن او و اهل بیت و شهدا کرده بود؛ از هم ندریده، تمام مردم شام با سوت هلهله و کل زنی حرکت کاروان اسرا و سرهای بر نیزه در بازار شام را نشانه پیروزی سپاه اسلام می پنداشتند.

عجبا، چه دشوار است شناختن حقی که لباس باطل بر تنش کرده اند و باطلی که خود، لباس حق به تن کرده آنهم به ناحق...

چه کم است چشم زیبا بینی که در میان زشتی آن همه خشم و خشونت و مرگ و خونریزی و قتل و قتال، و صحنه های فجیع و هولناک دشت کربلا، زیبایی داستان را ببیند. و در آن هنگامه هیچ کس را این "چشم" نبود مگر زینب را... که بدن تکه تکه شده و بی سر "حسین" را دیده، اما هر چه دیده فقط زیبایی بوده و بس. پس گفت:

ما رایت الا جمیلا...


ادامه دارد...






نظرات:


متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی